محمد دولتی:
به جای عمل به وظایف، خیال پردازی و استعجال نکنید/ استعجال باعث میشود امری در غیر مسیر خودش معرفی شود
چهاردهمین نشست از سلسله نشستهای پرسمان اندیشه در نهجالبلاغه، به همت انجمن علمی مطالعات نهج البلاغه ایران با موضوع “نهجالبلاغه و مسألهی استعجال” و با سخنرانی دکتر محمد دولتی (عضو هیأت علمی دانشگاه قرآن و حدیث، استادیار گروه کلام و عضو هیأت مدیره انجمن مطالعات نهجالبلاغه ایران) در مورخه ۳ اسفند ماه ١۴٠٢ بصورت مجازی برگزار شد.
دکتر دولتی در ابتدای نشست با بیان اینکه در مطالعات مربوط به مهدویت و بحث آخرالزمان همچون بحث انتظار، باید معنای درستی از آن تلقی شود تا تالی فاسد نداشته باشد گفت: در کنار انتظار، واژه یا کلید واژهای که توجه به آن خیلی مهم است و به نظر شاید ما کمتر نسبت به آن توجه و مراقبت داریم موضوع استعجال است.
وی افزود: در قرآن کریم تعدادی سوره و آیه وجود دارد که در آن، بحث استعجال مطرح شده که عموماً در قالب فعل است، مثلاً «نستعجلون». وقتی پیامبران الهی نزد مردم میآمدند و آنها را دعوت به پرستش خدا میکردند و به قومشان میگفتند شرک و انداد را کنار بگذارند، قومشان اعتنایی نمیکردند و زندگی شرکآلود را برای خودشان رقم میزدند. انبیاء الهی در برابر چنین رفتاری به آنان میگفتند: عذابی شما را در بر خواهد گرفت که نتیجه عملتان خواهد بود.
استادیار گروه کلام ادامه داد: برای نمونه حضرت نوح -علیه السلام- به قومش گفت: «من انذار دهنده از جانب خدا برای شما هستم»؛ به تعبیری دیگر حضرت درحال انذار قومش قبل از وقوع عذاب است. در مقابل گروهی که در صف مخالفان انبیاء قرار داشتند به رسولان میگفتند: «پس این عذاب کی واقع می شود؟».
دکتر دولتی با بیان اینکه دعوت انبیاء از غیر مسیر عبودیت نبوده، اظهار داشت: اگر آنان به میل مردم رفتار میکردند و استعجال «درخواست با عجله» میکردند کار زودتر تمام میشد، در صورتی که کار دست خداست. استعجال در واقع درخواست نابجای نزول عذاب از جانب مخالفان انبیاء است. از همینجا ما وارد موضوع استعجال میشویم؛ یعنی انسان چیزی را زودتر از زمان خودش طلب کند.
هیأت علمی دانشگاه بیان کرد: فرض کنید حاجت انسان در نقطهای قرار دارد و آن انسان با فاصلهای دور در نقطهای دیگر. انسان در مسیر رسیدن به حاجت خود همواره در حال حرکت است و گاه ممکن است در این مسیر عجله کند. در فرمایشات امیرالمومنین -علیه السلام- و اهل بیت -علیهم السلام- آمده: اگر در مقابل امری از امور دنیا قرار گرفتید، عجله نکنید؛ اما اگر امر آخرت پیش آمد وقتتان را تلف نکنید. بالعکس شیطان ما را در امور دنیایی به تعجیل سوق میدهد.
وی ادامه داد: رفتاری در اینجا رخ میدهد که آن را «عجله کردن» مینامند. گاه گمان میکنیم با عجله به مطلوب و مقصودمان خواهیم رسید و در عین حال هیچ اقدامی برای رسیدن به مقصودمان نمیکنیم. استعجال خواستن و طلب کردن است. در بحث مهدویت گفتهاند: «تحقق و امر دست خدای متعال است. برای فرج دعا کنید. در میدان اختیار، خودتان را اصلاح کنید و ناامید نشوید: “أَتَىٰ أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ.” ﺍی ﺑﺖﭘﺮﺳﺖﻫﺎ، ﭘﻴﺮﻭﺯی ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﺷﻜﺴﺖ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺍ ﻣیرسد؛ ﭘﺲ ﻋﺠﻮﻟﺎﻧﻪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ! ﺑلکه، ﺧﺪﺍ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺖﻫﺎﻳﺸﺎﻥ (نحل/ ۱).
استاد دانشگاه گفت: گاه استعجال باعث میشود امری در غیر مسیر خودش معرفی شود. در فرمایشات حضرت علی -علیهالسّلام- در نهج البلاغه خطبهای در مورد اصحاب جمل و شناخت طلحه و زبیر بیان شد که میفرماید: “ﻭَ ﻗَﺪْ ﺃَﺭْﻋَﺪُﻭا ﻭَ ﺃَﺑْﺮَﻗُﻮا ﻭَ ﻣَﻊَ ﻫَﺬَﻳْﻦِ اﻷَْﻣْﺮَﻳْﻦِ اﻟْﻔَﺸَﻞُ ﻭَ ﻟَﺴْﻨَﺎ ﻧُﺮْﻋِﺪُ ﺣَﺘَّﻲ ﻧُﻮﻗِﻊَ ﻭَ ﻻَ ﻧُﺴِﻴﻞُ ﺣَﺘَّﻲ ﻧُﻤْﻄِﺮَ.” چون رعد خروشیدند و چون برق درخشیدند، اما کارى از پیش نبردند و سر انجام سست گردیدند. ولى ما این گونه نیستیم، تا عمل نکنیم، رعد و برقى نداریم (نهجالبلاغه، خطبه ۹). مثل کاری که بدون مقدمه انجام شود و سرانجام آن، فشل و سست میشود. اینجا استعجال در معنی کلی بیان شده خود کلمه استعجال نیامده. در فرمایش دیگری از حضرت می فرمایند: “لَمْ تَکُنْ بَیْعَتُکُمْ إِیَّایَ فَلْتَهً” بیعت شما مردم با من بی مطالعه و ناگهانی نبوده است (نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۶). در تاریخ اسلام بیان شده که ابوبکر بارها گفت: «بیعت من “فلته” (با شتاب زدگی و ناگهانی) بود». در این خطبه حضرت بیان میکنند که بیعت من اینطور نبود، بلکه بیعتش مستقر و محکم بود. باز جای دیگر هست که حضرت میفرماید: “وَ لاَ تُحَرِّکُوا بِأَیْدِیکُمْ وَ سُیُوفِکُمْ فِی هَوَى أَلْسِنَتِکُمْ وَ لاَ تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ یُعَجِّلْهُ اَللَّهُ لَکُمْ” شمشیرها و دستها را در هواى زبانهاى خویش به کار مگیرید و آنچه که خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نکنید (نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۰). حضرت میفرماید سخن به زبان راندن پشتوانه ندارد و این شلوغ کاریها رسیدن به چیزی است که ما شرایطش را فراهم نکردیم!بنابراین فراهم کردن مقدمات ظهور فرع است. آنچه اصل است شناخت جنس استعجال و دوراندیشی پیران نتیجه آن است.
دکتر دولتی در ابتدای نشست با بیان اینکه در مطالعات مربوط به مهدویت و بحث آخرالزمان همچون بحث انتظار، باید معنای درستی از آن تلقی شود تا تالی فاسد نداشته باشد گفت: در کنار انتظار، واژه یا کلید واژهای که توجه به آن خیلی مهم است و به نظر شاید ما کمتر نسبت به آن توجه و مراقبت داریم موضوع استعجال است.
وی افزود: در قرآن کریم تعدادی سوره و آیه وجود دارد که در آن، بحث استعجال مطرح شده که عموماً در قالب فعل است، مثلاً «نستعجلون». وقتی پیامبران الهی نزد مردم میآمدند و آنها را دعوت به پرستش خدا میکردند و به قومشان میگفتند شرک و انداد را کنار بگذارند، قومشان اعتنایی نمیکردند و زندگی شرکآلود را برای خودشان رقم میزدند. انبیاء الهی در برابر چنین رفتاری به آنان میگفتند: عذابی شما را در بر خواهد گرفت که نتیجه عملتان خواهد بود.
استادیار گروه کلام ادامه داد: برای نمونه حضرت نوح -علیه السلام- به قومش گفت: «من انذار دهنده از جانب خدا برای شما هستم»؛ به تعبیری دیگر حضرت درحال انذار قومش قبل از وقوع عذاب است. در مقابل گروهی که در صف مخالفان انبیاء قرار داشتند به رسولان میگفتند: «پس این عذاب کی واقع می شود؟».
دکتر دولتی با بیان اینکه دعوت انبیاء از غیر مسیر عبودیت نبوده، اظهار داشت: اگر آنان به میل مردم رفتار میکردند و استعجال «درخواست با عجله» میکردند کار زودتر تمام میشد، در صورتی که کار دست خداست. استعجال در واقع درخواست نابجای نزول عذاب از جانب مخالفان انبیاء است. از همینجا ما وارد موضوع استعجال میشویم؛ یعنی انسان چیزی را زودتر از زمان خودش طلب کند.
هیأت علمی دانشگاه بیان کرد: فرض کنید حاجت انسان در نقطهای قرار دارد و آن انسان با فاصلهای دور در نقطهای دیگر. انسان در مسیر رسیدن به حاجت خود همواره در حال حرکت است و گاه ممکن است در این مسیر عجله کند. در فرمایشات امیرالمومنین -علیه السلام- و اهل بیت -علیهم السلام- آمده: اگر در مقابل امری از امور دنیا قرار گرفتید، عجله نکنید؛ اما اگر امر آخرت پیش آمد وقتتان را تلف نکنید. بالعکس شیطان ما را در امور دنیایی به تعجیل سوق میدهد.
وی ادامه داد: رفتاری در اینجا رخ میدهد که آن را «عجله کردن» مینامند. گاه گمان میکنیم با عجله به مطلوب و مقصودمان خواهیم رسید و در عین حال هیچ اقدامی برای رسیدن به مقصودمان نمیکنیم. استعجال خواستن و طلب کردن است. در بحث مهدویت گفتهاند: «تحقق و امر دست خدای متعال است. برای فرج دعا کنید. در میدان اختیار، خودتان را اصلاح کنید و ناامید نشوید: “أَتَىٰ أَمْرُ اللَّهِ فَلَا تَسْتَعْجِلُوهُ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ.” ﺍی ﺑﺖﭘﺮﺳﺖﻫﺎ، ﭘﻴﺮﻭﺯی ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻭ ﺷﻜﺴﺖ ﺷﻤﺎ ﻓﺮﺍ ﻣیرسد؛ ﭘﺲ ﻋﺠﻮﻟﺎﻧﻪ، ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﻧﺨﻮﺍﻫﻴﺪ! ﺑلکه، ﺧﺪﺍ ﭘﺎﮎ ﻭ ﺑﺮﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ ﺑﺖﻫﺎﻳﺸﺎﻥ (نحل/ ۱).
استاد دانشگاه گفت: گاه استعجال باعث میشود امری در غیر مسیر خودش معرفی شود. در فرمایشات حضرت علی -علیهالسّلام- در نهج البلاغه خطبهای در مورد اصحاب جمل و شناخت طلحه و زبیر بیان شد که میفرماید: “ﻭَ ﻗَﺪْ ﺃَﺭْﻋَﺪُﻭا ﻭَ ﺃَﺑْﺮَﻗُﻮا ﻭَ ﻣَﻊَ ﻫَﺬَﻳْﻦِ اﻷَْﻣْﺮَﻳْﻦِ اﻟْﻔَﺸَﻞُ ﻭَ ﻟَﺴْﻨَﺎ ﻧُﺮْﻋِﺪُ ﺣَﺘَّﻲ ﻧُﻮﻗِﻊَ ﻭَ ﻻَ ﻧُﺴِﻴﻞُ ﺣَﺘَّﻲ ﻧُﻤْﻄِﺮَ.” چون رعد خروشیدند و چون برق درخشیدند، اما کارى از پیش نبردند و سر انجام سست گردیدند. ولى ما این گونه نیستیم، تا عمل نکنیم، رعد و برقى نداریم (نهجالبلاغه، خطبه ۹). مثل کاری که بدون مقدمه انجام شود و سرانجام آن، فشل و سست میشود. اینجا استعجال در معنی کلی بیان شده خود کلمه استعجال نیامده. در فرمایش دیگری از حضرت می فرمایند: “لَمْ تَکُنْ بَیْعَتُکُمْ إِیَّایَ فَلْتَهً” بیعت شما مردم با من بی مطالعه و ناگهانی نبوده است (نهجالبلاغه، خطبه ۱۳۶). در تاریخ اسلام بیان شده که ابوبکر بارها گفت: «بیعت من “فلته” (با شتاب زدگی و ناگهانی) بود». در این خطبه حضرت بیان میکنند که بیعت من اینطور نبود، بلکه بیعتش مستقر و محکم بود. باز جای دیگر هست که حضرت میفرماید: “وَ لاَ تُحَرِّکُوا بِأَیْدِیکُمْ وَ سُیُوفِکُمْ فِی هَوَى أَلْسِنَتِکُمْ وَ لاَ تَسْتَعْجِلُوا بِمَا لَمْ یُعَجِّلْهُ اَللَّهُ لَکُمْ” شمشیرها و دستها را در هواى زبانهاى خویش به کار مگیرید و آنچه که خداوند شتاب در آن را لازم ندانسته شتاب نکنید (نهجالبلاغه، خطبه ۱۹۰). حضرت میفرماید سخن به زبان راندن پشتوانه ندارد و این شلوغ کاریها رسیدن به چیزی است که ما شرایطش را فراهم نکردیم!بنابراین فراهم کردن مقدمات ظهور فرع است. آنچه اصل است شناخت جنس استعجال و دوراندیشی پیران نتیجه آن است.
دکتر دولتی پیرامون انواع استعجال در عمل به مثالهایی از نهج البلاغه پرداخت: حضرت در خطبه ۱۴۰ می فرمایند: “یَا عَبْدَ اَللَّهِ لاَ تَعْجَلْ فِی عَیْبِ أَحَدٍ بِذَنْبِهِ فَلَعَلَّهُ مَغْفُورٌ لَهُ” اى بندۀ خدا، در گفتن عیب کسى شتاب مکن، شاید خدایش بخشیده باشد. همچنین در خطبه ۱۷۲ میفرمایند: “وَ اَللَّهِ لَأَحْرَصُ وَ أَبْعَدُ وَ أَنَا أَخَصُّ وَ أَقْرَبُبه خدا سوگند! شما با اینکه از پیامبر اسلام دورترید، حریصتر مىباشید، امّا من شایستهتر و نزدیکتر به پیامبر اسلام هستم. “وَ إِنَّمَا طَلَبْتُ حَقّاً لِی وَ أَنْتُمْ تَحُولُونَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ وَ تَضْرِبُونَ وَجْهِی دُونَهُ” همانا من تنها حق خود را مطالبه مىکنم که شما بین من و آن حائل شدید، و دست رد بر سینهام زدید (نهجالبلاغه، خطبه ۱۷۲). “لا تَعجَلَنَّ إلى تَصدیقِ ساعٍ؛ فإنَّ السّاعِیَ غاشٌّ، و إن تَشَبَّهَ بِالنّاصِحینَ.”در پذیرفتن سخنان سعایت کننده، شتاب به خرج مده؛ زیرا سعایت کننده بدخواه است، هرچند خود را خیرخواه جلوه دهد (نامه ۵۳). در این نامه حضرت میفرمایند: مواظب باش قبل از رسیدن موعد چیزی نسبت به انجام آن عجله نداشته باشی. حضرت فرمودند: به من میگویند که چرا قیام نکردی؟ امام در پاسخ فرمودند: من بازویی ندارم کسی نیست این فقط به هلاک انداختن خودم هست.”فَصَبَرْتُ وَ فِی اَلْعَیْنِ قَذًى وَ فِی اَلْحَلْقِ شَجًا” لذا صبر کردم گویا استخوان درگلو و خار در چشم من مانده بود (نهجالبلاغه، خطبه۳).
وی ادامه داد: امیرالمؤمنین -علیه السلام- در خطبه ۱۹۰ میفرمایند: “اﻟْﺰَﻣُﻮا اﻷَْﺭْﺽَ ﻭَ اﺻْﺒِﺮُﻭا ﻋَﻠَﻲ اﻟْﺒَﻼَءِ ﻭَ ﻻَ ﺗُﺤَﺮِّﻛُﻮا ﺑِﺄَﻳْﺪِﻳﻜُﻢْ ﻭَ ﺳُﻴُﻮﻓِﻜُﻢْ ﻓِﻲ ﻫَﻮَﻱ ﺃَﻟْﺴِﻨَﺘِﻜُﻢْ ﻭَ ﻻَ ﺗَﺴْﺘَﻌْﺠِﻠُﻮا ﺑِﻤَﺎ ﻟَﻢْ ﻳُﻌَﺠِّﻠْﻪُ اﻟﻠَّﻪُ ﻟَﻜُﻢْ ﻓَﺈِﻧَّﻪُ ﻣَﻦْ ﻣَﺎﺕَ ﻣِﻨْﻜُﻢْ ﻋَﻠَﻲ ﻓِﺮَاﺷِﻪِ ﻭَ ﻫُﻮَ ﻋَﻠَﻲ ﻣَﻌْﺮِﻓَﺔِ ﺣَﻖِّ ﺭَﺑِّﻪِ ﻭَ ﺣَﻖِّ ﺭَﺳُﻮﻟِﻪِ ﻭَ ﺃَﻫْﻞِ ﺑَﻴْﺘِﻪِ ﻣَﺎﺕَ ﺷَﻬِﻴﺪاً ﻭَ ﻭَﻗَﻊَ ﺃَﺟْﺮُﻩُ ﻋَﻠَﻲ اﻟﻠَّﻪِ” بر جای خود بایستید! (و بدون اجازه دست به نبردی مبرید) در برابر بلاها و مشکلات استقامت ورزید شمشیرهایتان را در هوا و هوس و کلماتی که از زبانتان بیرون میآید به کار نیندازید و درباره آنچه خداوند تعجیل آن را لازم ندانسته شتاب مکنید… زیرا آنکس از شما که در بستر خویش بمیرد، ولی به طور شایسته معرفت خدا و پیامبر و اهلبیتش را داشته باشد شهید از دنیا رفته، و اجر و پاداشش بر خدا است. در روایت دیگری داریم حضرت فرمودند: که اگر کسی بر ولایت امام زمان -علیه السلام- باشد و بمیرد شهید است. هم چنین در جای دیگر فرمودند: ظهور جلو یا عقب بیفتد به او ضرری نمیزند.
دکتر محمد دولتی در ادامه با اشاره به سفارش مکرر قرآن کریم و روایات اهل بیت -علیهم السلام- بر صبر در امور، بیان کرد: خداوند در قرآن میفرماید: “فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل” ﻫﻤﺎﻥطور که ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺍﻭﻟﻮﺍﻟﻌﺰم ﺻﺒﻮﺭی ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﺯﺍﺭِ بی ﺩﻳﻦﻫﺎ ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﺮﺍی ﺩﻳﺪﻥ ﻋﺬﺍﺑﺸﺎﻥ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﻜﻦ (احقاف/ ۳۵). همچنین در روایتی از امام رضا -علیه السّلام- میفرمایند: «لا یکون المؤمن مؤمناً حتى یکون فیه ثلاث خصال، سنه من ربه و سنه من نبیه و سنه من ولیه” مؤمن، مؤمن نیست مگر اینکه سه خصلت در او باشد: یک خصلت از پروردگارش، یک خصلت از پیامبرش و یک خصلت از امامش. و در ادامه روایت فرمود: سنت امام، همان صبر است. پس صبر به معنی سستی، ظلم پذیری و ترس نیست. شیطان در زمان غیبت انسان را بی صبر میکند.
وی در پایان استعجال را نقطه مقابل صبر و شکرگزاری خداوند در مقابل بلایایی که بر انسان حادث میشود دانست و گفت: امیر المومنین در آغاز خطبهها و نامههایی که جنبه توحیدی دارند از لفظ “الحمدلله” استفاده میکنند. حضرت صدیقه -سلام الله علیها- بعد از واقعه هجوم به منزلشان، با حمد خطبه را فرمایش میکنند یا در جایی که مطالبه فدک میکند خطبه فدکیه را با الحمدلله آغاز میکنند؛ همچنین حضرت زینب -سلام الله علیها- در مجلس یزید با “الحمدلله الذی” فرمایش خود را آغاز میکنند. اینکه قرآن از زبان حضرت حضرت یعقوب میفرماید: “فَصَبْرٌ جَمِیلٌ”، این صبر، بِلا شِکوی است، یعنی صبری است که، شکوه و گلایه در آن نیست. با نگاه به شرایط ٢۵ ساله امیرالمؤمنین -علیه السلام- و بعد از آن -که از استثناییترین شرایط در طول تاریخ است، چرا که تمامی اتفاقات بعد معطوف در همین سالهاست و شهادت سیدالشهدا -علیه السّلام- بروز و ظهورش آنجا اتفاق افتاد- شکر و حمد خداوند همواره بر زبان آن حضرت بود. اگر صبر نباشد که مقابلش استعجال است، اگر انتظار به عنوان یک عبادت و افضل اعمال را کنار گذاشته شود و استعجال جایش را بگیرد، باید مانند کسانی که هر روز ادعایی در مورد امام داشتند، امروز افراد چیزی بگویند و حرفی بزنند، یا همانند قوم موسی که با ۱۰ روزی که خداوند به وعده سی روزهاش با موسی اضافه کرد تا میقات تمام شود و وقتی این فاصله افتاد، این قوم به گوساله پرستی روی آوردند. در روایت فرمودند: اینها وصف امت ماست. خداوند در قرآن داستان گویی نکرده به جای اینکه به وظایفتان عمل کنید، خیال پردازی و استعجال میکنید. حضرت فرمودند مؤمن از رحمت خدا به خیر و امید است، مادامی که استعجال نکند و اگر استعجال کند، ناامید میشود و دعا را کنار میگذارد. چه برای حاجت شخصی چه امر فرج و تحقق حکومت الهی.
وی ادامه داد: امیرالمؤمنین -علیه السلام- در خطبه ۱۹۰ میفرمایند: “اﻟْﺰَﻣُﻮا اﻷَْﺭْﺽَ ﻭَ اﺻْﺒِﺮُﻭا ﻋَﻠَﻲ اﻟْﺒَﻼَءِ ﻭَ ﻻَ ﺗُﺤَﺮِّﻛُﻮا ﺑِﺄَﻳْﺪِﻳﻜُﻢْ ﻭَ ﺳُﻴُﻮﻓِﻜُﻢْ ﻓِﻲ ﻫَﻮَﻱ ﺃَﻟْﺴِﻨَﺘِﻜُﻢْ ﻭَ ﻻَ ﺗَﺴْﺘَﻌْﺠِﻠُﻮا ﺑِﻤَﺎ ﻟَﻢْ ﻳُﻌَﺠِّﻠْﻪُ اﻟﻠَّﻪُ ﻟَﻜُﻢْ ﻓَﺈِﻧَّﻪُ ﻣَﻦْ ﻣَﺎﺕَ ﻣِﻨْﻜُﻢْ ﻋَﻠَﻲ ﻓِﺮَاﺷِﻪِ ﻭَ ﻫُﻮَ ﻋَﻠَﻲ ﻣَﻌْﺮِﻓَﺔِ ﺣَﻖِّ ﺭَﺑِّﻪِ ﻭَ ﺣَﻖِّ ﺭَﺳُﻮﻟِﻪِ ﻭَ ﺃَﻫْﻞِ ﺑَﻴْﺘِﻪِ ﻣَﺎﺕَ ﺷَﻬِﻴﺪاً ﻭَ ﻭَﻗَﻊَ ﺃَﺟْﺮُﻩُ ﻋَﻠَﻲ اﻟﻠَّﻪِ” بر جای خود بایستید! (و بدون اجازه دست به نبردی مبرید) در برابر بلاها و مشکلات استقامت ورزید شمشیرهایتان را در هوا و هوس و کلماتی که از زبانتان بیرون میآید به کار نیندازید و درباره آنچه خداوند تعجیل آن را لازم ندانسته شتاب مکنید… زیرا آنکس از شما که در بستر خویش بمیرد، ولی به طور شایسته معرفت خدا و پیامبر و اهلبیتش را داشته باشد شهید از دنیا رفته، و اجر و پاداشش بر خدا است. در روایت دیگری داریم حضرت فرمودند: که اگر کسی بر ولایت امام زمان -علیه السلام- باشد و بمیرد شهید است. هم چنین در جای دیگر فرمودند: ظهور جلو یا عقب بیفتد به او ضرری نمیزند.
دکتر محمد دولتی در ادامه با اشاره به سفارش مکرر قرآن کریم و روایات اهل بیت -علیهم السلام- بر صبر در امور، بیان کرد: خداوند در قرآن میفرماید: “فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل” ﻫﻤﺎﻥطور که ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﺍﻭﻟﻮﺍﻟﻌﺰم ﺻﺒﻮﺭی ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﺗﻮ ﻫﻢ ﺩﺭ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺁﺯﺍﺭِ بی ﺩﻳﻦﻫﺎ ﺻﺒﻮﺭ ﺑﺎﺵ ﻭ ﺑﺮﺍی ﺩﻳﺪﻥ ﻋﺬﺍﺑﺸﺎﻥ ﻋﺠﻠﻪ ﻧﻜﻦ (احقاف/ ۳۵). همچنین در روایتی از امام رضا -علیه السّلام- میفرمایند: «لا یکون المؤمن مؤمناً حتى یکون فیه ثلاث خصال، سنه من ربه و سنه من نبیه و سنه من ولیه” مؤمن، مؤمن نیست مگر اینکه سه خصلت در او باشد: یک خصلت از پروردگارش، یک خصلت از پیامبرش و یک خصلت از امامش. و در ادامه روایت فرمود: سنت امام، همان صبر است. پس صبر به معنی سستی، ظلم پذیری و ترس نیست. شیطان در زمان غیبت انسان را بی صبر میکند.
وی در پایان استعجال را نقطه مقابل صبر و شکرگزاری خداوند در مقابل بلایایی که بر انسان حادث میشود دانست و گفت: امیر المومنین در آغاز خطبهها و نامههایی که جنبه توحیدی دارند از لفظ “الحمدلله” استفاده میکنند. حضرت صدیقه -سلام الله علیها- بعد از واقعه هجوم به منزلشان، با حمد خطبه را فرمایش میکنند یا در جایی که مطالبه فدک میکند خطبه فدکیه را با الحمدلله آغاز میکنند؛ همچنین حضرت زینب -سلام الله علیها- در مجلس یزید با “الحمدلله الذی” فرمایش خود را آغاز میکنند. اینکه قرآن از زبان حضرت حضرت یعقوب میفرماید: “فَصَبْرٌ جَمِیلٌ”، این صبر، بِلا شِکوی است، یعنی صبری است که، شکوه و گلایه در آن نیست. با نگاه به شرایط ٢۵ ساله امیرالمؤمنین -علیه السلام- و بعد از آن -که از استثناییترین شرایط در طول تاریخ است، چرا که تمامی اتفاقات بعد معطوف در همین سالهاست و شهادت سیدالشهدا -علیه السّلام- بروز و ظهورش آنجا اتفاق افتاد- شکر و حمد خداوند همواره بر زبان آن حضرت بود. اگر صبر نباشد که مقابلش استعجال است، اگر انتظار به عنوان یک عبادت و افضل اعمال را کنار گذاشته شود و استعجال جایش را بگیرد، باید مانند کسانی که هر روز ادعایی در مورد امام داشتند، امروز افراد چیزی بگویند و حرفی بزنند، یا همانند قوم موسی که با ۱۰ روزی که خداوند به وعده سی روزهاش با موسی اضافه کرد تا میقات تمام شود و وقتی این فاصله افتاد، این قوم به گوساله پرستی روی آوردند. در روایت فرمودند: اینها وصف امت ماست. خداوند در قرآن داستان گویی نکرده به جای اینکه به وظایفتان عمل کنید، خیال پردازی و استعجال میکنید. حضرت فرمودند مؤمن از رحمت خدا به خیر و امید است، مادامی که استعجال نکند و اگر استعجال کند، ناامید میشود و دعا را کنار میگذارد. چه برای حاجت شخصی چه امر فرج و تحقق حکومت الهی.