بسم الله الرحمن الرحیم
انجمن مطالعات نهج البلاغه ایران:
#اخبار
#گزارش_متنی
💠 نهمین نشست از سلسله نشستهای پرسمان اندیشه در نهجالبلاغه، به همت انجمن علمی مطالعات نهج البلاغه ایران با موضوع “نقش منابع تاریخی در اعتبار سنجی بخشهایی از نهجالبلاغه”و سخنرانی دکتر مهدی مجتهدی (عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد)، مورخ ۲۶ مهرماه ١۴٠٢ بصورت مجازی برگزار شد.
🔸 دکتر مهدی مجتهدی در ابتدای نشست پیرامون چاپهای موجود از کتاب نهج البلاغه اظهار داشت: تصحیحی که صبحی صالح از کتاب نهج البلاغه انجام داده است روشمند نیست؛ علاوه بر آن ایراداتی از جوانب مختلف بر این چاپ وجود دارد که مراجعه به آن توصیه نمیشود.
وی افزود: آنچه پیشنهاد میشود چاپی است که در کتابخانه تخصصی امیرالمؤمنین- علیهالسّلام- در مشهد با همکاری آستان مقدس علوی در نجف انجام و منتشره شده. این چاپ به ضبط ابن سکّون و نسخه خطی آن را یکی از علمای بزرگ شیعه به نام استاد قیس عطار تصحیح کرده است. بنابر این یکی از ویژگیهای این چاپ آن است که ناشر و مصحح هر دو از علمای شیعه بودند.
🔸دکتر مجتهدی ضمن تأکید بر اینکه باید متن منقول را از سخنان شخص جدا کرد، بیان داشت: وقتی در مورد نهجالبلاغه صحبت میشود، در واقع در مورد کتاب سخن به میان رفته است نه در مورد امیرالمؤمنین- علیهالسّلام-؛ بنابراین اگر نکتهای در مورد اعتبار احادیث موجود در نهجالبلاغه گفته میشود، برای اعتبارسنجی متن است و این اعتبارسنجی بخاطر دفاع از حریم و شخصیت امیرالمؤمنین -علیهالسّلام- است. یکی از لوازم دفاع از امیرالمؤمنین -علیهالسّلام- اعتبارسنجی تمام متونی است که به ایشان نسبت داده شده.
دکتر مجتهدی با اشاره به مقاله خود با عنوان “بازشناسی مخاطب نامه ۳۱ نهجالبلاغه با تحلیل منابع متن و تاریخ” بیان کرد: در پژوهشهای نهجالبلاغه ابتدا باید پیشینه پژوهی صورت بگیرد. در این مقاله شواهدی وجود دارد که نشان میدهد مخاطب نامه ۳۱ نهجالبلاغه -که مطابق با مشهور امام حسن مجتبی -علیهالسّلام- است- بر خلاف مشهور نمیتواند امام حسن -علیه السّلام- باشد، بلکه مخاطب آن محمد حنفیه است.
🔸عضو هیئت علمی گروه دانشگاه فردوسی مشهد ادامه داد: البته باید توجه داشت که در عین حال این نامه بسیار مهم و پراهمیت است و از گذشته تا کنون در باب تربیت مخاطبان زیادی داشته است. در طول تاریخ بسیاری از اندیشمندان و حتی خوشنویسان و هنرمندان به این نامه توجه کردند.
این پژوهشگر تاریخ اسلام سپس با اشاره به مقاله دوم خود با عنوان “درنگ تاریخی در نامه ۷۷” اظهار داشت: در این مقاله بیشتر مطالعه بر روی نامهها و خطبههاست. اعتبار سنجی کلمات قصار از انجا که در این بخش عموما تقطیع صورت گرفته و انتخاب شده از متون هستند اعتبارسنجی کار دشواری است. وی ادامه داد درباره مقاله که نامه ۳۱ هست بعد از چاپ در سال ۱۳۹۳ من مقالهای از آقای میر حسینی (استاد دانشگاه میبد یزد) دیدم با اینکه مقاله خیلی درباره نهجالبلاغه نبود ولی تنها کسی بود که به این نکته اشاره کردند که مخاطب نامه ۳۱ امام حسن -علیه السّلام- نیست بلکه محمد حنفیه است. این یک خلاء هست که به مقالات توجه نمی شود.
🔸مهدی مجتهدی اظهار داشت: پژوهشگران حتما باید در زمینه پیشینه پژوهی پیرامون یک موضوع و اینکه تا زمان ما چه کارهایی پیرامون آن انجام شده آگاهی داشته باشند. آنچه در این مقاله کار شده و قابل توجه است، استفاده از کتاب بهج الصباغه فی شرح نهجالبلاغه مرحوم علامه محمد تقی شوشتری است. یکی از کسانی که بیشترین استفاده از منابع تاریخی را برای فهم و اعتبارسنجی محتوای نهج البلاغه انجام داده مرحوم شوشتری است، که بنده در هر دو مقاله به کتاب ایشان ارجاع دادم.
وی افزود: محمد حنفیه از نظر سِنی با امام حسن مجتبی -علیهالسّلام- فاصله دارد و از این جهت تطبیق محتویات نامه ٣١ با مخاطب بودن امام حسن علیه السلام سازگار نیست. عبارت “قلب الحَدَث” (دل نوجوان) نشان میدهد مخاطب امام پسر نوجوانش است. این نامه پس از مراجعت امام از جنگ صفین نگاشته شده. اگر جنگ صفین در سال ۳۷ رخ داده باشد، سن محمد حنفیه به هنگام نگارش این نامه حدودا ۱۸ سال بوده است؛ درحالیکه در آن زمان امام حسن مجتبی -علیهالسّلام- حدودا ۳۴ سال داشتند.
وی بیان کرد: این عمر که مخاطب امیرالمؤمنین در این نامه، فرزند ٣۴ سالهاش باشد کمی دور از ذهن است، لذا شارحان عموما این مسأله را چنین توجیه کردهاند که در این نامه هرچند مخاطب، امام حسن -علیهالسّلام- است، اما خطاب این نامه در اصل عموم مردم هستند.
🔸عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد سپس در پاسخ به توجیه شارحان پیرامون مخاطب نامه ٣١ اظهار داشت: این توجیه قابل قبول نیست، چرا که اگر مخاطب محمد حنفیه باشد باز هم عموم مردم میتوانند مخاطب واقعی نامه باشند.
وی درباره چالشهای موجود پیرامون نامه ٣١ گفت: اگر مخاطب نامه، امام حسن باشد، چالشهای دیگری رخ میدهد که موجب سوء استفاده دیگران شده. تا جایی که یکی از نویسندگان وهابیت، برای رد مقوله عصمت به نامه ۳۱ استناد کرده است. اما اگر مخاطب محمدحنفیه باشد از آنجا که شیعیان قائل به عصمت محمد حنفیه نیستند، دیگر چنین شبهه و مواجههای رخ نمیدهد.
🔸این پژوهشگر دانشگاه افزود: نامه ۳۱ بحثهای تاریخی جدیتری نیز دارد. عدهای گمان میکردند محمد حنفیه امام است. در منابع تاریخی مطالبی وجود دارد که افکار را به چنین مسألهای سوق میدهد. در جنگ صفین امیرالمؤمنین -علیهالسّلام- به حسنین -علیهماالسّلام- دستور بازگشت دادند درحالیکه محمد حنفیه میجنگید. عدهای گفتهاند: امیرالمؤمنین -علیهالسّلام- به امام حسن و امام حسین -علیهمالسّلام- دستور بازگشت دادند چرا که نگران در خطر افتادن نسل پیامبر بودند. این در حالی است که وقتی به محمد حنفیه میگویند: چرا پدرت میان شما تفاوت قائل شد؟! میگوید: من برای پدرم همانند دست و حسنین -علیهماالسّلام- همچون چشمان او هستند؛ پدرم با دستش از چشمانش محافظت میکند.
دکتر مجتهدی بیان کرد: در گزارشات جنگ جمل اینطور آمده که محمد حنفیه موفق نشد دستوری که حضرت برای کشتن شتر داد را عملی کند. عبارتی به این مضمون از امام نقل شده که در این لحظه فرمود تو شجاعت را از من به ارث نبردی. سپس جنگ با کشتنِ شتر توسط امام حسن مجتبی -علیهالسّلام- به پایان میرسد. امیرالمؤمنین در پایان جنگ به محمد حنفیه میگوید: فرق است بین تو و حسن؛ تو ابن علی هستی و حسنین ابن النبی.
🔸وی در ادامه ضمن اشاره به نامه ٧٧ بیان کرد: یکی از کارهای پژوهشی که در طی تحقیق میتوان انجام داد منبعیابی است. در بررسیهای اولیه برای نامه ٧٧ منبعی وجود ندارد. البته باید قدردان زحمات علامه عبدالزهرا حسینی خطیب بود که کتاب مصادر نهجالبلاغه را در۴ جلد نگاشت. هر چند امروزه با توجه به امکانات اینترنتی میتوان بانک اطلاعاتی دقیقتری پیرامون اسناد سخنان امیرالمؤمنین -علیهالسّلام- در نهج البلاغه جمع آوری نمود و مصادر آن را به شکل جدیتری مورد بررسی قرار داد. این استاد دانشگاه افزود: تمامی منابعی که برای نامه ۷٧ یا بخشهایی از آن ذکر شده مربوط به بعد از تاریخ نگارش نهجالبلاغه هستند.
باید توجه داشت نامه ۷۷ در واقع، نامه نیست و متن آن توسط حضرت مکتوب نشد؛ بلکه توصیهای حضوری از سوی حضرت به ابن عباس است، آنهم بعد از ماجرای حکمیت و ایرادات خوارج. حضرت در این نصیحت به ابن عباس توصیه کردند با قرآن با خوارج محاجه نکند بلکه با سنت محاجه نماید.
🔸وی در پاسخ به این سوال که آیا واقعا چنین توصیهای از سوی حضرت صادر شده است بیان داشت: ذو وجوه بودن قرآن در بسیاری از احادیث مطرح شده و این میزان توجه به آن، جای تامل دارد. یکی از پژوهشگران معاصر، مقالهای پیرامون احادیث وجوهیه نگارش نموده است.
این استاد حوزه و دانشگاه درباره مفهوم وصیت بیان کرد: وصیت در زبان عربی معنایی عام دارد و هر چند هنگام شهادت و مرگ نگاشته میشود، در عین حال هر نوع توصیهای را نیز شامل میشود. یکی از مصادیق آن، وصیت حضرت به ابن عباس که یک رخداد تاریخی است و اتفاق افتاده.
🔸دکتر مجتهدی افزود: تنها کسی که در باره منبع این نامه تاملاتی داشته مرحوم علامه شوشتری است. این متن در هیچ کدام از منابع شیعی قبل از نهج البلاغه ذکر نشده و تا کنون از زمان سید رضی تا علامه مجلسی نیز با سندی شیعی نقل نگردیده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: شارحانی همچون ابن ابیالحدید که عموما به منابع تاریخی اشاره میکند، معتقد است، «سنت» همان احادیث پیامبر است. وقتی سندی نداریم باید سراغ خود متن برویم. یکی از روشهای تحلیل محتوی برای اعتبارسنجی مطابقت آن با واقعیت خارجی است. مضمون نامه ۷۷ مربوط به یک اتفاق تاریخی است.
وی افزود: گزارشهای تاریخی درباره مناظرات حضرت با خوارج، بهترین نمونه مناظرات قرآنی حضرت و همراهانش همچون ابن عباس با خوارج است. جز علامه شوشتری در کتاب بهج الصباغه هیچکدام از شروح اشاره به مناظرات نکردهاند. حتی ابن ابیالحدید که منابع تاریخی زیادی در دسترس داشته است.
🔸وی اظهار داشت: بنظر میرسد دلیل این عدم توجه، پیش فرض شارحان مبنی بر عدم نیاز به اعتبارسنجی منقولات نهج البلاغه است. به همین دلیل جز مرحوم شوشتری در بهج الصباغه شارح دیگری به این مناظرات نپرداخته است.
یکی از ایراداتی که خوارج میگرفتند این بود که حضرت با معاویه پیمان بست تا کلمه امیرالمؤمنین را حذف کند. نکته مهم این است که حضرت با زبان قرآن با خوارج صحبت میکرد، زیرا خوارج فقط قرآن بلد بودند و سطح قرآن آنها در حد حفظ قرآن و سؤالات کودکانه بود. محتوای مناظرات که نشاندهندهٔ توجه ویژهٔ امیرالمؤمنین به قرآن کریم است. از طرفی گزارش دیگری جز متن نامه ٧٧ که حضرت، ابن عباس را بدلیل محاجه با قرآن نهی میکند وجود ندارد.
🌐 https://nahjalbalaghah.ir/
https://s30.picofile.com/file/8468775426/MyRecord_20231018200049.zip.html🆔لینک ضبط جلسه