سخنی کوتاه درباره نهج البلاغه

نهج البلاغه ، بزرگترین گنجینه ی علوم ومعارف اسلامی بعد از قرآن و عالی ترین منبع تعلیم وتربیت ، گزیده ای از خطبه ها، نامه ها وکلمات قصار امیرالمومنین علی (ع) است. این شاهکار نفیس  توسط سیدرضی(۳۵۹ق-۴۰۶ق) و براساس ذوق وسلیقه ی ادبی وی گرداوری وتدوین شده است.دو عامل عمده درگزینش این سخنان، شرایط مذهبی، فرهنگی،علمی و سیاسی نیمه نخست قرن چهارم در درجه نخست ؛  و شخصیت ادبی – سیاسی خود سیدرضی در درجه دوم  بوده است . مهارت وی در شعر و ادبیات دلیل  توجه خاص او به جنبه های بلاغی کلام  بود لذا به جمع آوری آن بخش از  سخنان امام  همت گماشت که جنبه بلاغی برجسته ای از دیدگاه وی داشت و به همین سبب، نام کتابش را نهج البلاغه گذاشت. این نام از دو کلمه نهج و البلاغه ترکیب یافته که از لحاظ صرفی، ثلاثی مجرد و از ماده” نهج و بَلُغَ” گرفته شده است. با این توضیح که “نهج ” اگر به معنای”روش”باشد، در اصطلاح زبان فارسی، مصدر شینی است همچون آموزش، پرورش و … و “بلاغت” به معنای”رسایی” و در اصطلاح دستور زبان فارسی، مصدر “یایی” است نظیر دانایی، توانایی و…

چنان چه واژه نهج را از نظر صرفی، جامد غیر مصدری بگیریم، به معنای راه باز و روشن و بزرگراه است و چنان چه  بلاغه را همان معنای جامد مصدری یعنی رسایی در سخن یا به معنای معمول خود، سخنور بودن  منظور داریم، نهج البلاغه معادل فارسی “راه سخنوری” است..

اگر واژه” نهج “را جامد مصدری و در اصطلاح زبان فارسی، مصدر شینی یعنی”روش” بدانیم، معادل فارسی نهج البلاغه،”راه و روش سخنوری”خواهد بود

توجه به جنبه بلاغی کلام باعث شد تا سید رضی- جز در موارد محدود- دغدغه چندانی نسبت به اسناد و راویان این سخنان نداشته باشد هرچند منابع متعدد موجود قبل از سید رضی سندیت این سخنان را اثبات می کند . بااین وجود نهج البلاغه ازهمان بدو تالیف ازچنان اهمیتی برخوردار گشت که مانند بسیاری ازکتب معتبر ومستند تاریخی ، مورد توجه قرار گرفت. (جعفری، ۱۳۷۵: ۲۴-۳۵ )

دو امتیاز این اثر با ارزش، فصاحت و بلاغت  و دیگر چند بعدی بودن آن است. هریک از این دو امتیاز کافی است که به این کتاب، ارزش فراوان دهد لیکن توام شدن این دو یعنی سخنی در جهات و میدان های مختلف رفته و در عین حال کمال فصاحت و بلاغت خود را در تمام ابعاد حفظ کرده باشد، سخن علی(ع) را قریب به اعجاز می کند. لذا گفته می شود که کلام امام، « فوق کلام المخلوق و دون کلام الخالق» می باشد. (مطهری،۱۳۸۵: ۲۴-۲۵)

۱- انگیزه تالیف نهج البلاغه از زبان سید رضی

سید رضی مولف نهج البلاغه در مقدمه کتاب ، انگیزه جمع آوری و تالیف خویش را چنین بیان می کند:

من در روزگار جوانی، به نوشتن کتابی در وصف خصائص و ویژگی های ائمه(علیهم السلام)، شامل اخبار نیکو و سخنان گوهربار ایشان همت گماشتم. از فصلی که مخصوص امیرمومنان علی(ع) بود فارغ شدم لیکن  اتمام کتاب بنابر شرایط روزگار به تاخیر افتاد. آنچ آماده بود در باب هایی جای دادم و در هر باب چندفصل نهادم . فصل آخر شامل سخنان کوتاه امام(ع)  از جمله : پندها،حکمت ها، آداب و مثل های شگفت  انگیز -به جز خطب طولانی و نامه های مفصل- بود.

گروهی از دوستان این فصل را پسندیده و از من خواستند کتابی بنویسم که سخنان برگزیده امام در تمام زمینه ها  کلامی از خطب، نامه ها، مواعظ و آداب بپردازم؛ زیرا می دانستند چنین کتابی متضمن عجائب و شگفتی های بلاغی و نمونه های ارزنده فصاحت و گوهر های ادبیات عرب و نکاتی درخشان از سخنان دینی و دنیوی خواهد بود ؛ که در هیچ کتابی گردآمری نشده است. زیرا تنها امام سرچشمه فصاحت و منشاء بلاغت است و در واقع فصاحت خود را با سخنان امام می آراید و به جمال می رسد و بلاغت در جوار او به ظهور رسیده و به کمال می رسد.

خطبا به او اقتدا کرده و واعظان از سخن ایشان استمداد جسته اند. با این وجود امام همواره پیشرو و مقدم و آنان دنباله رو و موخرند. زیرا سخنان آن حضرت رنگ علم الهی و عطر کلام پیامبر را به همراه دارد. من پذیرفتم و کار را آغاز کردم. زیرا می دانستم شامل بهره ای عظیم، نامی بلند و اندوخته ای برای روز محشر است…

دیدم سخنان امام حول سه محور می گردد: خطب و فرمان، نامه به این و آن، حکمت و اندرز.

به توفیق الهی شروع به کار کردم. ابتدا خطبه های اعجاب انگیز ، پس نامه ها ی دلاویز سپس سخنان کوتاه و حکمت آمیز را گردآوردم. برای هریک بابی باز کردم و در هر باب برگ هایی اضافه قرار دادم تا آنچه بعد ها به دستم رسید درآن بنویسم. اگر کلامی از امام به دستم می رسید که متناسب با هیچ یک از سه باب نبود، آن را در بابی جای می دادم که با آن همگون تر بود. چرا که خواست من از گردآوری، معانی بلند و نکته های برجسته بود نه رعایت نظم و ترتیب….وجود  برخی سخنان تکراری در کار به دلیل وجود روایت های مختلف در آن زمینه است که خواستم هیچ یک از روایات از قلم نیفتد و گاهی نیز از روی فراموشی و نه عمد تکرار شده است. با این همه ادعا نمی کنم  همه سخنان امام را گرد آورده ام، چه بسا آنچه به دستم نیامده بیشتر از آن باشد که به دستم رسیده …  کتاب را نهج البلاغه نامیدم چرا که درهای بلاغت را برای بیننده باز می کند و طالبان را به سوی آن می خواند. هرچه دانشمند و دانش آمور بخواهد در آن  است مطلوب بلیغ و زاهد در آن موجود و در آن سخنانی شیوا در توحید و عدل خدا و پاک دانستن او از همانندی با آفریدگان…(نک: سید رضی،۱۳۷۸، مقدمه سید رضی)

۲- محتوای نهج البلاغه

مجموعه ای که سید رضی  از سخنان امیرالمومنین علی(ع) فراهم آورده است، شامل ۱۲۴ خطبه، ۱۱۳کلام ،۶۳ نامه، ۱۲ سفارش، ۵ دعا، یک قرارداد و دو پیمان نامه است. این ارقام غیر از سخنان کوتاهی است که بیشترشان  به صورت قطعاتی از خطبه ها گزینش شده یا در اصل سخنانی هستند که امام(ع) آنها را در مناسبت هایی فرموده است یا تفسیری بر اتفاقات و پیشامدها یا پاسخ به پرسش های گوناگون بوده که از امام نموده اند(موسوی،۱۳۸۸ : ۴).

آنچه سید رضی در نهج البلاغه گردآورده، تمام آن چیزی نیست که امام ایراد فرموده بلکه تنها گزیده ای از سخنان امام است که مطابق ذوق ادبی وی بوده است.

سید رضی این  مجموعه را در سه بخش خطبه ها و فرمان ها ؛  نامه ها  و پیام ها؛  و حکمت ها و اندرزها تنظیم کرده است.

۲-۱-  خطبه ها و فرمان ها

نهج البلاغه دارای ۱۲۴ خطبه است که سید رضی آن ها را در بخش نخست کتاب آورده است و شامل خطبه های جمعه، عیدین( فطر و قربان)، خطبه های جنگی که امام در جنگ های سه گانه(جمل، صفین و نهروان) ایراد فرموده و بالاخره آنچه را که در مناسب های عمومی ذکر کرده است، می باشد. این خطبه ها بخش کوچکی از خطبه های امام را تشکیل می دهد، به طوری که شمار این خطبه ها را بالغ بر چهار صد و هشتاد ذکر کرده اند. کتاب های مستدرکی بر خطبه ها و نامه ها نوشته شده که نویسندگان آنهاف خطب و نامه هایی را آورده اند که سید رضی ذکری از آنها به میان نیاورده است، مانند خطبه “وسیله” که مرحوم کلینی در کتاب خود” روضه کافی ” آن را آورده است و سدرضی این خطبه را به صورت قطعاتی جداگانه در باب حکم و مواعظ قرار داده است.

خطابه در واقع  به سخنرانی هایی گفته می شود که برای جمع کثیری ایراد می شود و بهترین شیوه برای جلب مخاطبین ، قانع ساختن ایشان و فراخواندنشان برای پرورش  اخلاق والا در آنان است.  لذا با ظهور اسلام به عنوان اندیشه ی استوار بر قانع کردن مخاطب، خطابه در زندگی ادبی – سیاسی مسلمین جای گرفت و در زمان امام(ع) به نقطه اوج رسید؛  و امام شخصا به بهتربن صورت آن را ایراد فرمود. (موسوی، ۱۳۸۸ :۵ -۶)

در مقابل، ” کلام” بر گفتاری کوتاه اطلاق می شود که امام(ع) در مناسبت های غیر رسمی ایراد فرموده . یعنی  برای تعدادی اندک و به طور خصوصی بیان نموده است.  هر چندکلام در سبک ادبی و میزان بلندی و در بکارگیری شیوه های معانی و بیان، با خطبه تفاوت هایی دارد .لیکن در باره کلام امام(ع)  باید گفت: کمتر از خطبه های ایشان نیست زیرا امام بر مبنای فطرت ادبی خویش سخن گفته و نیاز به تصنع و آمادگی نداشته لذا کلامش عین خطبه اش  بوده با رویکرد ایجاز و سخن به اندازه لازم .  کلام ها در نهج البلاغه به دنبال خطبه ها و با همان ترتیب شماره آمده است. برای نمونه: پس از خطبه چهارم، کلام پنجم و ششم و بعد از دو کلام، خطبه هفتم می آید(همان:۱۲۳).

۲-۲- نامه ها و پیام ها

بخش دوم از نهج البلاغه، به نامه های امام اختصاص دارد که حضرت به دوست و یا دشمن می نوشت. و دیگر،عهد نامه ها و پیمان ها یی که از جانب امام به فرماندهان و مسئولان ممالک و شهرهای مختلف ارسال می گشت که . نامه های امام به مناسبت ها و اهداف مختلف نوشته می شد. نامه های ایشان به کارگزارانش با هدف حساب رسی و سرزنش،  پند و اندرز،  آموزش های اداری و جنگی؛ و دیگر نامه های مناظره و محاکمه؛ استهزاء؛  رد دلیل دشمن؛ نامه های بسیج و اعزام نیرو و… (موسوی،۱۳۸۸ :۱۳۳-۱۵۶)

برای نمونه، امام در نامه ای به کارگزار خود – زیاد بن ابیه – در بصره  از باب پند و اندرز می نویسد: « و همانا من به خدا سوگند مى‏خورم، سوگندى راست. اگر مرا خبر رسد که تو در فیى‏ء مسلمانان اندک یا بسیار خیانت کرده‏اى، چنان بر تو سخت گیرم که اندک مال مانى و در مانده به هزینه عیال، و خوار و پریشانحال، و السلام.»( نامه۲۰)

نامه  ۵۳ نهج البلاغه یا عهد نامه مالک اشتر ، یکی از دو پیمان نامه ای بود که سید رضی آن را در نهج البلاغه آورده است.  نامه حکومتی امام(ع)  به مالک اشتر نخعی،  وقتی او را بر حکومت مصر منصوب ساخت  و  آنچه را بر والی و سرپرست در زمان مسئولیتش واجب است انجام دهد اعم از مملکت داری و رعیت پروری در آن دستورالعمل بیان فرمود. (همان: ۱۶۸)

۲-۳- حکمت ها و اندرزها

بخش سوم حکم  و آن به سخنان کوتاهی اطلاق می شود که به عنوان پند و اندرز و در مقام ارشاد و راهنمایی ایراد شده اند. بیشتر حکمت ها و مواعظ و سخنان کوتاه که سید رضی این بخش را به آن اختصاص داده، قطعاتی از خطبه ها و نامه ها و گفتار امام می باشد. زیرا سید رضی هرگاه عبارت زیبایی را در خطبه ای  می یافت، آن را بریده و در این بخش قرار می داد.(موسوی، ۱۳۸۸ :۱۷۵) وصیت ها، دعاها و مناجات ها از دیگر انواع سخنان امام می باشد که در ضمن خطبه ها، نامه ها و حکمت ها آورده شده اند و تقسیم جداگانه ای ندارند(همان: پیش گفتار مترجم).

اخبار مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *